شریک سازید:
در سالهای اخیر، آموزشگاههای فن بیان و مهارتهای گویندگی در کشور رشد چشمگیری داشتهاند. جوانان و نوجوانان سرزمینم با اشتیاق به این مراکز روی میآورند تا هنر سخن گفتن و تسلط بر کلام را بیاموزند. در حالی که این شور و تلاش را ستایش میکنم، بر این باورم که جامعهی ما تنها به سخنرانان توانمند نیاز ندارد، بلکه به نویسندگانی آگاه و مسلط نیز نیازمند است؛ کسانی که بتوانند اندیشهها و میراث فرهنگی را در قالب مکتوب به نسلهای آینده منتقل کنند.
نویسنده: صلاحالدین قاریزاده
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد- ژورنالیسم و علوم ارتباطات دانشگاه کابل
متأسفانه، واقعیت تلخی که با آن روبرو هستیم، این است که بسیاری از دانشآموزان و حتی دانشجویان ما، پس از سالها تحصیل، از توانایی نوشتن چند جملهی ساده و بینقص بیبهرهاند. حتی در میان معلمان، اساتید دانشگاه و علمای دینی نیز اندکاند کسانی که بتوانند به درستی و با رعایت اصول زبانی و ساختار منطقی چیزی بنویسند. این کاستی از آنجا سرچشمه میگیرد که مهارت نویسندگی، که نیازی اساسی برای زندگی فردی و اجتماعی است، در نظام آموزشی ما بهطور جدی مورد توجه قرار نگرفته است. همانطور که ورزشکاران برای دستیابی به موفقیت باید مدام تمرین کنند، نویسندگی نیز نیاز به تمرین و ممارست مداوم دارد.
ما جامعهای هستیم که به فرهنگ شفاهی خو گرفتهایم. دانشجویان چهار سال از عمر خود را در دانشگاهها میگذرانند، اما شاید روزانه یک ساعت خود را به تمرین نوشتن اختصاص ندهند. علمای دینی ما ساعتها سخنرانی میکنند، اما نگارش چند خط در باب یک موضوع ساده برایشان چالش جدی است. اگر هم بنویسند، متن آنها مملو از اشتباهات نگارشی و ساختاری است.
اهمیت نوشتن بر هیچکس پوشیده نیست. تاریخ تمدن بشری با اختراع خط آغاز شد، و اگر نگارش نبود، امروزه تمدنها و فرهنگهای کهن ما تا این حد زنده و پویا نمیماندند. تمدنی که فرهنگ مکتوب نداشته باشد، چگونه میتواند دستاوردهای خود را به نسلهای آینده منتقل کند؟ بدون شک، ما وامدار کسانی هستیم که از آغاز تاریخ تا امروز، با نگارش اندیشههای خود، این میراث عظیم فرهنگی را حفظ و منتقل کردهاند.
لحظهای تصور کنید اگر فرهنگ نگارش و کتابت نبود، آیا دانش و فرهنگ بشری امروز تا این اندازه گسترده میبود؟ آیا پیشرفتهای علمی و فناوری به سطح کنونی میرسید؟ قطعاً پاسخ بسیاری از این پرسشها منفی است.
بیایید به جایگاه ارزشمند قلم احترام بگذاریم و دست به نوشتن بزنیم. هر یک از ما، فارغ از مقام و میزان تحصیلات خود، میتوانیم نویسندگی را به عادت و مهارتی مداوم تبدیل کنیم. از همین امروز، میتوانیم با نوشتن چند جملهی کوتاه در روز این مهارت را در خود تقویت کنیم. در عین حال، باید در نظام آموزشی کشور، اصول و فنون نویسندگی بهطور جدی تدریس شود. زبان مادری خود را با تمام پیچیدگیهایش بیاموزیم و ادبیات و آثار کلاسیک را بخوانیم؛ چرا که دستور زبان و آشنایی با متون غنی، ابزارهایی هستند که ما را از لغزشهای زبانی مصوون میدارند و قلممان را پربار میکنند.
بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان بدون آنکه بتوانند تجربیات و دانش گرانبهای خود را مکتوب کنند، از دنیا رفتهاند. اگر فرهنگ کتابت و نویسندگی در جامعهای نهادینه نشود، آن جامعه هرگز به درک ژرفی از فرهنگ و تمدن دست نخواهد یافت.
امروز، این رسالت بر عهده دانشگاهیان و نسل تحصیلکرده است که با مطالعه منظم و تمرین مستمر نویسندگی، در تولید محتوای ماندگار گام بردارند. باید نوجوانان و جوانان را ترغیب کنیم که بخشی از وقت خود را به مطالعه و نگارش اختصاص دهند. این کار نهتنها وابستگی ما به فرهنگ شفاهی را کاهش میدهد، بلکه زمینهی انتقال پایدار فرهنگ و دانش را به نسلهای آینده فراهم میسازد.